هر روز عدّه زیادی از مردم، به اراده خود، اعتیادشان راترک میکنند. البته این تصمیمگیری یک شبه اتفاق نمیافتد. موفقیت در ترکاعتیاد هنگامی صورت میگیرد که فرد تشخیص دهد که اعتیاد با یک چیز دارایارزش برای او تداخل دارد و نیز به خود اعتماد پیدا کند که میتواند تغییرکند.
تغییر کردن، کاملاً طبیعی است. بدون شک، رفتار خود شما نیزدر بسیاری از جنبههای زندگی با رفتار دوران نوجوانیتان متفاوت است. بههمین ترتیب، از این به بعد نیز شما در طول زمان خواهید توانست بر مشکلاترفتاری خود غلبه کنید و برخی رفتارهای خاص خود رابهبود ببخشید. ما باوجودی که به تغییر یافتن اعتقاد داریم امّا بنا به دلایلی، اعتیاد را ازاین امر مستثنی میکنیم. ما معمولاً به اعتیاد به صورت پدیدهای که فرد رادر بند یک الگوی رفتاری غیرقابل اجتناب قرار میدهد مینگریم. علم اعصابنیز اعتیاد را به عنوان یک بیماری مغزی تقریباً ماندگار و همیشگی در نظرمیگیرد. صرفنظر از این که چند سال پیش دوست شما آخرین جرعه مشروبش رانوشیده باشد، هنوز به عنوان یک فرد الکلی در نظر گرفته میشود. واژه معتاد بیانگر هویتی است که هیچگونه تغییری را نمیپذیرد. گویی فرض بر ایناست که فرد معتاد نمیتواند تغییر کند یا تغییر نخواهد کرد.
امّا این تفکر اشتباه درباره اعتیاد با واقعیت تطبیق ندارد.تعداد کسانی که بر اعتیادشان غلبه میکنند بیش از کسانی است که براعتیادشان باقی میمانند. و اکثر آنها نیز این کار را بدون برنامه درمانی خاصی انجام میدهند. ترک اعتیاد ممکن است به چندبار سعی نیازداشته باشد و فرد ممکن است نتواند اعتیاد خود به سیگار، مشروب یا موادمخدر را یکجا ترک کند امّا به تدریج و نهایتاً خواهد توانست خود را ازوابستگی به آنها برهاند.
رها کردن این عادتها مستلزم تغییر شگرفی است امّا این تغییرلزومی ندارد که به نحو عجیب و غریبی صورت پذیرد. در زمینه ترک اعتیاد،درمان موفقیتآمیز، مسئولیت تغییر را بر عهده خود فرد میگذارد ومیپذیرد که رویدادهای مثبت در قلمروهای دیگر میتواند آغاز بخش این تغییرباشد.
تجربه بازگشت سربازان آمریکایی از جنگ ویتنام را در نظربگیرید. اعتیاد و مصرف هروئین در بین آنان به طور گستردهای رواج داشت.امّا در 90 درصد موارد، سربازان پس از رهایی از فشارهای مناطق جنگی،اعتیاد خود را کنار گذاشتند. این امر ثابت می کند که اعتیاد به مواد مخدر،فقط به این مربوط است که ما در کجای زندگی خود قرار داریم.
البته غلبه بر اعتیاد برای این افراد به سادگی بازگشت باهواپیما از آسیا به آمریکا نبوده است. اغلب سربازان به هنگام بازگشت،زندگی کاملاً متفاوتی را تجربه کردند. آنها اضطراب، ترس و دلتنگی صحنه جنگ را پشت سر گذاشته و به محیط خانهشان بازگشتند. روابط جدیدی شکلدادند و به یادگیری مهارتهای کاری پرداختند.
شاید باور نکنید امّا سیگار در صدر فهرست ترک اعتیاد از نظردشواری قرار دارد. امّا اکثر سیگاریهای قبلی بدون هیچ کمکی (نوار یاآدامس نیکوتین، طبسوزنی، هیپنوتیزم و ... ) موفق به ترک سیگار شدهاند.اگر حرف مرا باور نمیکنید در گردهمایی اجتماعی بعدی خود، بپرسید چند نفربه اراده شخصی سیگار را ترک کردهاند. در واقع، تعداد معتادان به هروئین،کوکائین یا الکل که بدون درمان خاصی و صرفاً به اراده خود اعتیادشانراترک کردهاند حتی از کسانی که به همت خود سیگارشان را ترک کردهاند نیزبیشتر است.
آمار اعتیاد در جوامع مختلف متفاوت است. مثلاً در آمریکاسنین بین 18 تا 25 سال اوج دوران اعتیاد به مواد مخدر و الکل است. آمارهایسال 2002 نشان میدهد که 22 درصد آمریکائیهای بین 18 تا 25 سال وابستگیبه مواد داشتهاند در حالی که تنها 3 درصد افراد بین 55 تا 59 سال معتادبودهاند.
این دادهها نشان میدهد که اغلب مردم به اعتیاد خود غلبهکردهاند و اغلب آنها نیز بدون دوره درمانی خاصی به این مهم نائلآمدهاند.
البته منظور این نیست که درمان نمیتواند مفید باشد. امّاموفقترین درمانها، رویکردهای غیرحضوری است که فرد را به تغییر خودانگیخته وامیدارد. روانشناسان در دانشگاه نیومکزیکو به سرپرستی ویلیاممیلر، بیمارانی که تحت درمان ترک اعتیاد به الکل قرار گرفته بودند را تحتمطالعه قرار دادند.
یافتههای آنها نشان داد که توصیههای خشک پزشکی تأثیرچندانی نداشتهاند. پزشک نتیجه آزمایش ریه را میبیند و به بیمار میگویدکه باید خوردن الکل را کنار بگذاری. بسیاری از بیماران در این حالت دوبارهبه نوشیدن الکل روی آوردهاند.
به جای این رویکرد، پزشک باید مقدار الکل مصرفی توسط بیماررا بررسی کند و یک لیست کنترلی برای ارزیابی شدّت مشکل تهیه کند. سپس بایدبا توافق بیمار، هدفی را برای او در نظر گیرد(معمولاً کاهش مصرف به جایترک کامل) همسر یا افراد خانواده نیز باید در این برنامهریزی درگیر شوند.سپس باید وقت ملاقاتهای بعدی تعیین گردد تا میزان پیشرفت کنترل شود. درابتدا این ملاقاتها میتواند هر چند هفته یکبار صورت گیرد تا چنانچه سوالیا مشکلی برای بیمار وجود داشت مطرح و چارهجویی گردد.
رویکرد مؤثر بعدی، مصاحبه انگیزشی نام دارد. این روش،تصمیمگیری در مورد ترک اعتیاد یا کاهش مصرف و یافتن بهترین روش انجام اینکار را بر دوش خود فرد میگذارد. در این روش، درمانگر سوالهای هدفمندیمیپرسد که فرد را به واکنش فوری نسبت به اعتیادش به مصرف الکل برحسبارزشها و هدفهای خود وا میدارد. هنگامی که بیمار مقاومت کند، درمانگربا او به بحث نمیپردازد بلکه در عوض سعی میکند علّت تردید او در موردتغییر را بیابد و به او اجازه دهد که خودش به نتیجهگیری مطلوب برسد: «شماگفتید که دوست دارید روی رفتارتان کنترل داشته باشید و از طرف دیگر حس میکنید وقتی الکل مصرف میکنید غالباً تمرکزتان را تا حدّی از دست میدهید ورفتارهای غیرارادی بیشتری انجام میدهید. میتوانید این موضوع را برای منروشنتر کنید؟»
گروه پژوهشی میلر در لیست درمانهای موثر برای الکلیسم، بهچند نکته جالب برخورد. دستورالعملهای خودیاری از موفقیت بالایی برخورداربودند. رویکرد «تقویت اجتماعی» که به ظرفیت فرد برای مواجهه با زندگی،خصوصاً روابط زناشوئی، روابط کاری، برنامهریزی اوقات فراغت و تشکیلگروههای اجتماعی میپردازد نیز موفقیت زیادی داشتند. تمرکز اصلیرویکردهای موفق در درمان الکلیسم بر ایجاد مهارتهای زندگی، مانند مقاومتدر برابر مصرف مواد الکلی، فرونشاندن استرس (در محیط کار و روابط فردی) وتوسعه مهارتهای ارتباطی است. این یافتهها با آنچه ما درباره تغییر درسایر زمینههای زندگی میدانیم مطابقت دارد: مردم هنگامی تغییر میکنند کهواقعاً خواهان آن باشند و خود را به قدر کافی برای رودررویی با این چالشقوی حس کنند، نه هنگامی که تحقیر شوند یا مجبور گردند. رویکردی که به فرداختیار میدهد و به تقویت مثبت او میپردازد بر رویکردی که به اراده ونفوذ خود فرد کمتر اهمیت میدهد ترجیح دارد.
نظرات شما عزیزان: